پارت بیست و چهارم

زمان ارسال : ۳۱ روز پیش

آن بالا روی یکی از شاخه‌ها دراز کشید و به آسمان نگاه کرد. هوای خوب و دلپذیری بود. می‌توانست امروز را تا شب تمرین کند. بندبازی و مبارزه با چوب، از جمله مهارت‌هایی بودند که مایا عاشق این بود انجامشان دهد. سال‌ها قبل که مجبور شده بود برای کار به یک مدرس ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید